[ad_1]
سرمایه گذاری در بازارهای مالی یکی از انواع راههای کسب بازدهی مطلوب است که به ویژه در سالهای اخیر مورد استقبال افراد زیادی قرار گرفته است. بازار بورس یکی از بازارهای مالی به شمار میرود که امکان سرمایهگذاری به صورت مستقیم و غیرمستقیم در آن وجود دارد.
برای سرمایه گذاری مستقیم نیاز است تا سرمایه گذاران با استفاده از تجربه و دانش مالی خود و استفاده از انواع روشهای تحلیل مانند تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، تابلوخوانی، فیلترنویسی و … سهام مد نظر خود را تحلیل کرده و سپس اقدام به خرید و فروش نمایند؛ چرا که در صورت عدم سواد مالی و تجربه کافی ممکن است سرمایهگذاری منجر به ضرر جبران ناپذیری شود.
در این مقاله قصد داریم به بررسی تحلیل بنیادی بپردازیم.
تعریف تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی یا به اصطلاح تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis)، یکی از روشهای تحلیل بورس است که به کمک آن سرمایه گذاران می توانند وضعیت مالی یک شرکت، خدمات، سودآوری، محصولات تولیدی، رقبا، چشمانداز آینده، قدرت نام تجاری، تیم مدیریتی و … را بررسی و ارزش واقعی سهام آن را محاسبه کنند.
هدف اصلی در تحلیل فاندامنتال این است که سرمایهگذار با مقایسه قیمت فعلی سهم در بازار و ارزش واقعی آن، بتواند نسبت به خرید یا فروش سهم تصمیم درستی اتخاذ کند.
رویکردهای تحلیل بنیادی
دو رویکرد کلی برای تحلیل بنیادی وجود دارد که تحلیلگر با توجه به اهداف خود میتواند یکی از آنها را انتخاب کند: رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا.
- رویکرد بالا به پایین (کل به جز)
در این رویکرد، تحلیلگر ابتدا وضعیت کلی اقتصاد کشور و عوامل کلان موثر بر آن را مورد بررسی قرار میدهد؛ سپس به سراغ تحلیل صنایع و حوزههای تخصصیتر سرمایهگذاری میرود که در این مرحله، صنعت مناسب برای سرمایهگذاری انتخاب میشود. در مرحله نهایی نیز تحلیلگر وضعیت شرکتهای موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسه میکند و از بین این شرکتها، بهترین شرکت از نظر بازدهی و سرمایهگذاری تحلیل و انتخاب میگردد.
- رویکرد پایین به بالا (جز به کل)
این رویکرد کاملا عکس رویکرد بالا به پایین است و در آن ابتدا شرکت بررسی میشود، سپس صنعت و اقتصاد کلان مورد بررسی قرار گرفته خواهد شد.
ملزومات تحلیل بنیادی
۱. صورتهای مالی: گزارشاتی که کلیه اطلاعات مالی شرکت را نمایش میدهد. از جمله مهمترین صورتهای مالی می توان به ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد اشاره کرد.
- ترازنامه: گزارشی که در آن پارامترهای داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان در پایان هر دوره مالی نمایش داده میشود.
- صورت سود و زیان: گزارشی که در آن پارامترهای درآمدها، هزینهها و سود یا زیان شرکت در هر دوره مالی نمایش داده میشود.
- جریان وجوه نقد: یکی از گزارشات مالی است که جریان نقدینگی در شرکت را گزارش میدهد.
۲. نسبتهای مالی و انواع آن: مقادیری که از روابط بین پارامترهای صورتهای مالی بهدست میآیند. به کمک این نسبتها میتوان درک بهتری از عملکرد و وضعیت مالی شرکت داشت. برخی از نسبتهای مالی پرکاربرد عبارتند از :
- نسبت سرمایه در گردش (نسبت جاری): با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری، بهدست میآید و میزان توانایی شرکت در پرداخت بدهیهایش را نشان میدهد.
- نسبت قیمت بر درآمد (P/E): از تقسیم قیمت سهام بر سود هر سهم بهدست میآید. در واقع مقدار مبلغی است که سرمایهگذار به ازای یک ریال سود هر سهم پرداخت میکند.
- نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها: این نسبت به شما کمک میکند تا از اینکه منافع شما در اثر افزایش بدهیهای شرکت به خطر نخواهد افتاد، اطمینان حاصل کنید.
۳. مدلهای ارزشگذاری: به صورت کلی ارزشگذاری یا بر اساس مقایسه یک دارایی با سایر داراییهای مشابه است و یا بر اساس بررسی متغیرهایی است که سود دارایی به آنها بستگی دارد. به صورت کلی میتوان گفت که دو رویکرد مهم جهت ارزشگذاری سهام وجود دارد:
- ارزشگذاری برپایهی ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی: این روش بیان میکند که صاحب هر سهم، در واقع صاحب بخشی از جریانات نقدی است که در آینده توسط شرکت کسب خواهد شد. مدلهای متداول این روش ارزشگذاری عبارتند از:
- جریان نقدی آزاد شرکت (FCFF)
- جریان نقدی آزاد صاحبان سهام (FCFE)
- تنزیل سود نقدی (DDM)
- ارزشگذاری نسبی: در این روش، ارزش یک دارایی بر اساس ارزش داراییهای مشابه و به کمک ضرایب قیمت محاسبه میشود. از ضرایب قیمت رایج در این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
- ضریب قیمت به سود هر سهم (P/E)
- ضریب قیمت به ارزش دفتری (P/BV)
- ضریب قیمت به فروش (P/S)
تحلیل فاندامنتال زمانی قدرت واقعی خود را نشان میدهد که در کنار تحلیل تکنیکال و اندیکاتورهای شناختهشدهی آن مورد استفاده قرار گیرد. استفاده همزمان از هر دو نوع تحلیل، روش پیشنهادی بسیاری از سرمایهگذاران موفق بازارهای مالی است.
[ad_2]
منبع techna.news