اخبار

دهخدا ، آدام اسمیت و محمدعلی شاه قاجار – اخبار – ساعت ۲۴

[ad_1]

ساعت 24- علی اکبر دهخدا طنز پرداز چیره دستی هم بود. اودر طنزی پیرامون “اکونومی پولیتیک” (اقتصاد سیاسی)، که هشتم مارس ۱۹۰۹ در شماره ۲ دوره دوم نشریه صور اسرافیل چاپ سوییس انتشار یافته، دهخدا به گفتگویی خیالی و ظاهرا چالشی با آدام اسمیت می‌پردازد، او را در خور لقب “پدر اقتصاد سیاسی” نمی‌داند و محمدعلی شاه قاجار را، در برخورداری از این مقام، لایق‌تر از اقتصاددان اسکاتلندی تشخیص می‌دهد.

ستون “چرند پرند” دهخدا در این باره چنین آغاز می‌شود : «آی آدام اسمیت که اسمت را پدر علم اکونومی گذاشته‌ای… یک کمی نگاه کن به علم اکونومی پادشاه ایران و آن وقت پیش خودت اقلا خجالت بکش و بعد از این خودت را اول عالم علم اکونومی حساب نکن…»طنز تلخ و کوبنده این نوشته دهخدا، در اصل ستایش درخشانی است از شخصیتی که افزون بر ایفای نقشی تاریخی در پایه‌گذاری اقتصاد علمی، فیلسوفی است برآمده از دوره روشنگری اروپا، با میراثی که همچنان موضوع بحثی گسترده در مقیاس جهانی است. در همان حال نوشته دهخدا تاکیدی است بر جهل و فسادی که حاکمیت ایران را فرا گرفته؛ دستگاهی که برای دستیابی به ثروت، به جای بهره‌برداری عقلایی از طبیعت و ظرفیت‌های انسانی از راه به کار گرفتن کار و سرمایه، به “چیزهای دیگر” روی می‌آورد که منظور عمدتا چپاول و زورگویی و سفسطه و ریاکاری است : «نه عزیزم آدام اسمیت، تو اشتباه کرده‌ای!! علم تو هنوز ناقص است. تو هنوز نمیدانی که غیر از طبیعت و کار و سرمایه، ثروت به چیزهای دیگر هم تولید میشود. »آدام اسمیت پنجم ژوئن ۱۷۲۳ در ادنبورگ (اسکاتلند) به دنیا آمد و  سه قرن از تولد او و صد و چهارده سال از زمان نگارش طنز دهخدا درباره “اکونومی پولیتیک” می‌گذرد، آیا در نگاه بخش قابل توجهی از ایرانیان و به ویژه حاکمان کشور به پدیده “خلق ثروت”، آنگونه که پایه‌گذار اقتصاد کلاسیک بدان پرداخته است، تغییری بنیادی به وجود آمده است؟ طرح این پرسش بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
در میراث علمی‌بر جای مانده از آدام اسمیت، اثر او زیر عنوان «پژوهشی درباره ماهیت و اسباب ثروت ملل»، که عمدتا زیر عنوان “ثروت ملل” شهرت یافته، جای اصلی را دارد. انتشار این کتاب در سال ۱۷۷۶، چرخشی است بزرگ در تاریخ اندیشه‌های اقتصادی که با پایه‌ریزی مکتب اقتصاد کلاسیک همزمان با نخستین انقلاب صنعتی، با برخورداری از دستاوردهای جریان‌های فکری پیش از خود از جمله “فیزیوکرات”های فرانسوی، یکی از پرشورترین و در همان حال پرسش‌برانگیزترین رشته‌های علوم اجتماعی را به وجود آورد که با شمار فراوانی از دیگر رشته‌های علوم اجتماعی، از جامعه‌شناسی و تاریخ‌نگاری گرفته تا جمعیت‌شناسی و علوم سیاسی، پیوندهای تنگاتنگ دارد.
آنچه در اندیشه اقتصادی آدام اسمیت بیش از همه جلب توجه می‌کند، تاکید او بر آزادی فعالیت‌های اقتصادی به عنوان سرچشمه اصلی ثروت در سطوح خرد و کلان است. طی هزاران سال، قبایل و ملل با تکیه بر نیروی نظامی و تجاوز بر دارایی‌های همسایگان خود چنگ می‌انداختند و در درون همان قبایل و ملل نیز، ثروت عمدتا در اختیار کسانی بود که قدرت نظامی و سیاسی را در اختیار داشتند. بدین‌سان برنده شدن در فرآیند دستیابی به ثروت، مستلزم بازنده شدن دیگران بود.

آدام اسمیت نظام تازه‌ای را پیش می‌کشد که به جای “برد-باخت” در روابط اقتصادی درون و بین ملت‌ها، بر “برد-برد” تکیه دارد. کلید جادویی آدام اسمیت برای دستیابی به چنین نظامی، در جمله‌ای خلاصه شده که به زبان فرانسه در کتاب “ثروت ملل” آمده است:
«لسه فر» (بگذار مردم کارشان را بکنند) به معنای آن است که دولت باید به انجام نقش‌های حاکمیتی خود به عنوان سرباز، ژاندارم و قاضی اکتفا کند و فعالیت‌های اقتصادی را، از سرمایه‌گذاری و تولید گرفته تا بانکداری و بازرگانی، به مردم بسپارد. «لسه پاسه» (بگذار بگذرد) بر آزادی داد و ستد بین‌المللی میان ملت‌ها تاکید دارد و این که تولیدکنندگان و بازرگانان بتوانند کالاهای مورد نظر خود را، بدون روبه‌رو شدن با موانع مرزی، صادر یا وارد کنند.
به رغم همه این پرسش‌ها و انتقادها از آدام اسمیت  در یک نکته تردید نمی‌توان داشت و آن توانایی انکارناپذیر “اقتصاد آزاد” در عرصه خلق ثروت است. شکست فاجعه‌آمیز اقتصادهای دولتی، به ویزه در سرزمین‌هایی که زیر پوشش “اردوگاه سوسیالیزم” بودند، به هسته مرکزی لیبرالیسم اقتصادی جانی تازه بخشید و مفاهیمی چون محترم شمردن مالکیت، آزادی ابتکار در عرصه فعالیت‌های اقتصادی و یا  ضرورت تنظیم قوانین سفت و سخت برای حفاظت از رقابت و منع انحصار، از بسترهای تاریخی خود فراتر رفتند و در بخش بسیار وسیعی از جهان اعتبار یافتند. در واقع لیبرالیسم زاییده دوران پایانی قرن هیجدهم و آغاز قرن نوزدهم میلادی، از زایش خود تا به امروز، فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته و به ویژه در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، زیر تاثیر پس‌لرزه‌های جنگ اول جهانی، به قدرت رسیدن کمونیسم در روسیه، بحران بزرگ اقتصادی سال ۱۹۲۹ میلادی و چنگ انداختن نازیسم بر آلمان، تا مرز افولی هولناک پیش رفت. ولی از نیمه دوم دهه ۱۹۴۰ میلادی به این سو، با تلاش شماری از بلندآوازه‌ترین اقتصاددانان وفادار به مکاتب مدافع آزادی اقتصادی در آمریکا و اروپا، و با الهام گرفتن از هسته مرکزی اندیشه‌های آدام اسمیت، لیبرالیسم بار دیگر از خاکستر خود برخاست.
در ایران امروز نیز به رغم انبوه موانع ناشی از عوامل تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی و نیز بن‌بست‌های سیاسی، فصل تازه‌ای از شکوفایی اندیشه اقتصادی آغاز شده و به نظر می‌رسد که تلاش شمار روزافزونی از فرهیختگان دانشگاهی و رسانه‌ای کشور در راستای شناساندن اصول بنیادی “اقتصاد آزاد” به جامعه، کم کم به ثمر می‌نشیند. به بیان دیگر فریاد «آی آدام اسمیت…» شادروان علی اکبر دهخدا بار دیگر بلند شده، ولی در حال و هوایی تازه، و با چشم‌اندازهایی متفاوت.
 

[ad_2]

منبع www.saat24.news

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا